طالبِ درد
خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسارِ تو بیند
خوشا مُلکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
چو خوش باشد دلِ امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
همه شادی و عشرت باشد ای دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
عراقی طالبِ درد است دائم
به بوی آن که درمانش تو باشی