کُنج دل

کُنج دل

در کُنج دلم عشقِ کسی خانه ندارد

کس جای در این کلبة ویرانه ندارد

دل را به کفِ هرکه نهم باز پس آرد

کس تاب نگه داریی دیوانه ندارد

در انجمنِ عقل فروشان من خمار

دیوانه سرِ صحبتِ فرزانه ندارد

تا چند کنی قصه ز عشق ، چند در وکار

دَه روزة عُمر این همه افسانه ندارد

از شاه و گدا هرکه در این میکده رفت

جز خون دلِ خویش به پیمانه ندارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد